زمانی من دو گمان نادرست درباره کتابهای «داستان مصور» (کمیکاستریپ) داشتم: یکی اینکه این کتابها متعلق به کودکان یا نوجوانان است و دیگر اینکه امروزه چندان مورد توجه نیست! در بطلان گمان اول میتوان بزرگسالانی را مثال زد که همچنان کمیکهایی، چون «ماجراهای تن تن و میلو» را میخرند و در کتابخانهشان نگهداری میکنند!
البته میپذیرم که بخش درخور توجهی از این رویکرد به نوستالژی و خاطرهبازی ما ایرانیها برمیگردد، اما دستکم در خارج از ایران این کتابها هوادارانی از سنین گوناگون دارد. گمان دوم نگارنده هم مردود است چرا که اولا هنوز در همین کشور خودمان - مانند دیگر کشورها - کتابهای داستان مصور به چاپ میرسد و دوم اینکه حتی نوع تازهای از آن مورد اقبال نوجوانان قرار گرفته است.
این آثار کمیکهایی ژاپنی موسوم به «مانگا» است که اگر ترجمههای فارسی آن هم به بازار آمده باشد، باز برگردانهای انگلیسیاش در بازار ایران خواهان دارد. برای آن دوستانی که احتمالا منظور دقیق نگارنده را از «داستان مصور» درنیافتهاند، باید گفت این آثار هر داستانی را که با تصویر همراه باشد شامل نمیشود.
به عبارتی، منظورم از داستان مصور کتابهایی - یا صفحاتی از نشریات - حاوی داستانی است که معمولا بنیاد آن بر تصویر است و متن در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. عموما در این داستانها صفحه به نماهایی تقسیم میشود که توالی رویدادهای داستان را به تصویر کشیده است.
گفتگوها به شکل متنهایی ارائه میشود که در بادکنک یا بالنهایی نزدیک دهان گوینده گنجانده شده است و در کنار آن، گاهی متنی برای روایت ماجرا و نیز نامآواهایی برای نشان دادن اصوات (برای نمونه «بنگ بنگ» برای نشان دادن صدای شلیک گلوله) آورده میشود.
چیزی که امروز به این نام میشناسیم، ریشهاش در آمریکای سده بیستم است، اگرچه داستان مصور در اروپا قدمت بیشتری دارد. «تارزان» و «ماجراهای تنتن» از نمونههای مشهور کمیک به شمار میآید که در ایالات متحد سده پیش منتشر شد.
در ایران نیز پس از صفحاتی در مجله «کیهان بچهها»ی دهه چهل، این داستانها به صورت کتاب در دهه پنجاه مطرح شدند. برگردان فارسی «ماجراهای تنتن و میلو»، معروفترین کتاب کمیک ایران، در همین دهه به چاپ رسید.
کمکم کتابهای دیگری نیز به این شمایل وارد بازار و کتابخانهها شد و از آن میان میتوان به برخی داستانهای شاهنامه فردوسی اشاره کرد که همچنان به قلم و تصویرسازی نویسندگان و تصویرگران گوناگون و کوشش ناشران مختلف چاپ میشود.
درباره عنوان «کمیک» باید افزود که بسیاری از داستانهای مصور جنبههای شاد و خندهآور دارد، اما امروز این نام ژانرهای گوناگونی را پوشش میدهد: ماجراجویانه، کارآگاهی، خودزندگینامهای و.... داستان مصور با سینما نیز بدهبستان جالبی داشته است.
موفقیت داستانهای مصوری چون «بتمن» یا «مرد عنکبوتی» توجه فیلمسازان را به این آثار جلب کرد و قهرمانان این کتابها این بار با استفاده از ابزار سینما، دل هوادارانشان را ربودند. برعکس این معامله نیز اتفاق افتاده، چنانکه فیلمهایی مانند «هفت» ِ دیوید فینچر در قالب کتاب کمیکاستریپ نیز به بازار آمد.
به نظر میرسد جذابیت داستان مصور از سویی و ارتباطگیری آسان مخاطب با آن (به علت انرژی کمتری که در مقایسه با نوشتار از مخاطب میگیرد) از سوی دیگر، حاکی از لزوم توجه بیشتر به این قالب است.
نویسندگان ایرانی میتوانند با آفرینش داستانها و شخصیتهای گیرا در قالب داستان مصور، بخت خود را برای رونق بخشیدن به بازار ادبیات داستانی فارسی بیازمایند. کاری که هم میتوان با رجوع به ادبیات کهن و اساطیر ایرانی محقق ساخت و هم با جلوهگر ساختن نمونههای قدرتمند تخیل نویسنده وطنی معاصر.
* برای نوشتن این یادداشت، از مقالات دانشنامه ویکیپدیای فارسی بهره برده شده است.